نمی ‌دانم ریشه ‌دردهای مادرم، جسمی است یا روحی؟(پرسش و پاسخ)

0
1385

نمی ‌دانم ریشه ‌دردهای مادرم، جسمی است یا روحی؟

مادرم شصت و چهار ساله است و دو فرزند دارد؛ من و برادرم. او به ‌شدت به برادرم که سه فرزند دارد و در طبقه ‌بالای آپارتمان ما زندگی می ‌کند وابسته است. با کوچک ترین مسافرت رفتن برادرم، همه زندگی ما به ‌هم می ‌ریزد. همه بیماری های مادر و پدرم عود می ‌کند و من هم حال بهتری از آنها ندارم. در تعطیلات عید که برادرم نبود، سرما خوردم و افت فشار پیدا کردم. مادرم همه عید گریان بود، حتی وقتی مهمان داشتیم. فضای خانه ما عموماً غمگین است و مادرم اغلب از دردی می ‌نالد. نمی دانم ریشه دردهای زیاد و ناراحتی ‌های روانی مادرم، جسمی است یا روحی؟

دکتر حمید پورشریفی روان شناس و مشاور

گاهی اوقات، بیماری نشانه‌ای برای فرار از ترس‌ و کنترل اوضاع است. به این مفهوم که مادر یا دختر یا عضو دیگری از اعضای خانواده، وقتی‌ که اوضاع در خانواده خراب است و شرایط مطلوب مورد نظر آن‌ها فراهم نیست، بیمار می‌شوند، حال‌شان بد می‌شود و به کارهایی متوسل می‌شوند تا شرایط و اوضاع را بهبود ببخشند. این بیماری، غمگین بودن، افسردگی و متعاقبا ناراحتی‌های روحی و روانی و جسمانی‌ که به دنبال آن بر محیط خانواده و اعضای آن سایه می‌اندازد، وسیله و ابزار‌ی است که هوشمندانه یا غیرهوشمندانه، بنا به عادت، از سوی افراد مورد استفاده قرار می‌گیرد تا اوضاع تحت کنترل فرد درآید. اوضاعی که بی‌شک، مطلوب فرد است. یک نفر دوست دارد با دیگران باشد. این میل مطلوب خود را خواه هشیارانه یا ناهشیارانه بروز می‌دهد و به‌عنوان مثال در این مورد خاص می‌گوید من را تنها نگذارید.

حال پیام و ابزاری که فرد برای رسیدن به هدف مورد نظر خود از آن استفاده می‌کند، می‌تواند متفاوت باشد. این یک پیام است که به شکل بیماری خود را نشان می‌دهد. پیامی که می‌گوید؛ «هیچ‌وقت‌، ترکم نکنید!» بسیاری از مشکلات مطرح شده هم به استقلال نداشتن افراد و وابستگی بیش از حد آن‌ها به یکدیگر مربوط می‌شود. بررسی وابستگی افراد در شرایط و موارد مختلف، متفاوت است و در هر مورد خاص، تدابیر متفاوتی را هم اقتضا می‌کند. وابستگی افراد به یکدیگر گاهی بر اساس تقویت‌هایی صورت می‌گیرد که در آن مورد خاص اعمال شده است و گاهی با تحلیل‌های دیگر که نه از طریق رفتاری بلکه با روان‌تحلیلی ریشه در دلایل ناهشیار، دلایل قبل‌تر و رگه‌های شخصیتی افراد دارد. اما درباره‌ی اینکه این وابستگی افراطی افراد به هم و احساس آن چگونه است، باید گفت در فرد این احساس ایجاد می‌شود که من به‌تنهایی قادر به مقابله با اوضاع نیستم. این منجر به صدور پیام از سوی افراد می‌شود.

پیامی که خود را به اشکال مختلف مثل‌‌ همان بیماری و غم‌وغصه ، بروز می‌دهد. پیامی که با توجه به شیوه‌های فرزند‌پروری هم ایجاد می‌شود و گاهی ممکن است در سن سالمندی خود را بروز و ظهور دهد. اینکه فرد احساس می‌کند بر اوضاع کنترل ندارد.

گاهی تجارب ناخوشایند افراد هم در این زمینه مؤثر است. به عنوان مثال، فرد با داشتن تجربه‌ بیماری در سال گذشته و تنها بودن، از این می‌ترسد که دوباره تنها بماند و بیماری به سراغش بیاید. بدین ترتیب تنهایی و بیماری برای فرد، در کنار هم قرار می‌گیرد. البته در این زمینه هم دوباره پاسخ‌ها قطعی نیست. ممکن است این رفتار افراد که با دور شدن فردی که به او وابسته‌اند دچار تنش در زندگی می‌شوند، به شیوه‌های فرزندپروری ربط داشته یا نداشته باشد، باید گذشته، سوابق و تجارب خوشایند و ناخوشایند افراد مورد بررسی قرار بگیرد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید:

افزودن دیدگاه