میترسم ارتباطات گذشته ام در آینده برایم مشکل سازشود!
دختری هفده ساله هستم. از چهره و اندام زیبایی برخوردارم. شاید به همین دلایل طرفداران بسیاری دارم. تا کنون با سه پسر مدتی ارتباط ساده ای داشته ام و به این دلیل که علاقه ای به آنها نداشتم، ارتباطمان را بهم زدم، اما الان به این دلیل که با آنها رابطه داشتم از آینده وحشت دارم. لطفاً کمکم کنید.
دکتر عزت الله کردمیرزا روانشناس
اینکه افراد، پیش از ازدواج، رابطهای داشته باشند و آن را کنار گذاشته باشند و حالا نگران آینده باشند که چه میشود، یک مکانیزم طبیعی است که در ساختار ذهنی و شخصیتی آدمها وجود دارد. زمانیکه رفتاری خلاف هنجار و خلاف طبیعت، از طرف فرد، رخ دهد، به صورت طبیعی مکانیسمی در ساختار ذهنی به وجود میآید که رفتار خطا یا اشتباهی که در گذشته فرد وجود داشته، را ارزیابی میکند.
همه این نگرانیهای فرد میتواند هشداری باشد که این هشدار برای فرد، کارکردی زیستی دارد. به این معنا که درانتخاب بعدی مراقب باشد که آن خطا را تکرار نکند و دوباره در آن مسیر حرکت نکند و یادش باشد که هیچ چیز را پیش از موقع، تجربه نکند.
این احساس نگرانی در افراد بیتجربه، فعال است اما باید دقت کرد که که این رفتار در فرد تبدیل به عادت نشود چرا که این مکانیسم درونی برای جلوگیری از خطاهای بعدی دیگر به کارش نمیآید. زمانیکه فرد به دوستیها و رفت و آمدها و گسترش روابط، عادت کند، این موضوع برایش عادی میشود.
با توجه به صحبتهایی که مطرح شد، فردی که روابط پیشینش برایش نگرانی ایجاد کرده، امکان اصلاح خطایش را دارد. او باید یک بار بنشیند و با خود فکر کند که از رابطه با جنس مخالف چه میخواهد؟ این آدمها چه شخصیتی دارند؟ افرادی که با آنها رابطه داشته، آیا توانستهاند توقعات او را برآورده کنند؟ تا چه حد به کارش آمدهاند؟ آیا او آمادگی این روابط را دارد؟ آیا مفهوم دوست داشتن را میداند؟ میداند دوستی و این گونه روابط، چه اقتضائاتی دارد؟
نکتهیدیگر اینکه دختری که خود را زیبا و خوش اندام میداند و این زیبایی را دلیل ابراز علاقهی دیگران برای دوستی با خود، دست به توصیفی ابزاری از خود زده است. مثل اینکه بخواهید یک کالا انتخاب کنید و بگویید آنکه خوش نقشتر است را انتخاب میکنیم!
دختر شانزده، هفده سالهای که اندام خود را عامل جذب جنس مخالف میداند، احتمالا بیشتر مورد توجه پسران نوزده، بیست سالهای قرار میگیرد که ممکن است برای آنها هم اندام، ارجح تر از ساختار ذهنی و روانشناختی و یا داراییهای روانی فرد باشد.
نگاه ابزاری به خود و توصیف خود با این نگاه، معمولا خیلی عقلانی و منطقی نیست و فردی که بخواهد روی اندام یا زیباییش در این زمینه، تاکید کند، پذیرفته که یک کالا است. باید در این زمینه تجدید نظر شود که آنچه در دوستی و رابطهی افراد مهمتر است، گفتار، ساختار ذهنی و روانشناختی افراد است.
اما در مورد روابط قبل از ازدواج و اینکه اصولا این روابط باید در چه سطحی باشند، باید توضیح داد که روابط پیش از ازدواج در شرایط کنونی به نظر میرسد که در چهار شکل بروز پیدا میکند؛ ۱- شکلی که از زمان گذشته وجود داشته. اینکه یک نفر از دیگری به عنوان شخصی که میتواند کاندیدای ازدواجش شود، خوشش میآید، با اطلاع خانواده و افرادی که نقش کلیدی در زندگی افراد دارند، تلاش میکند در چارچوبهای خاصی، از فرد مورد علاقهاش شناخت بیشتری پیدا کند. این شکل از رابطه از گذشتهها وجود داشته و در برخی از خانوادهها هنوز هم حفظ شده و به نظر میرسد که سنت پسندیده و مناسبی هم باشد.
۲- شکل دیگر رابطه، به گونهای است که فارغ از اطلاع خانواده و در بافت مطمئنی شکل میگیرد؛ دو نفر همکار، همکلاسی دانشگاه یا دو نفر که به هر دلیل در مجاورت هم هستند و به بلوغ مناسبی از نظر فکری و ذهنی رسیدهاند و رابطه، بدون اطلاع خانواده و در چارچوب شناخت صورت میگیرد نه در چارچوب تجربهی برخی روابط.
۳- گروه سوم، افرادی هستند که در بستری نامطمئن با هم دوست میشوند. مثل شبکههای مجازی، چت کردن، فیس بوک و…. در این نوع از آشنایی، خانواده در جریان نیست و خود این افراد هم شناخت کاملی از هم ندارند. ابتدا از طریق مجازی، سپس تلفن و بعد قرار حضوری با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. معمولا این افراد در ابتدا میگویند که ما دنبال ازدواج هستیم و واقعیت این است که از این طریق، خصوصا دخترها آسیب بیشتری دیدهاند. آسیبهای جسمی و ذهنی که در نهایت هم چیزی عاید افراد نمیشود.
۴- اما افرادی هم هستند که آشنایی آنها هم در بستر نامطمئنی است اما نه از طریق شبکههای مجازی. آشناییهای رهگذرها، در اماکن تفریحی، کوه، کافیشاپ یا در مهمانیها و… در این نوع از آشنایی هم افراد از همشناختی ندارند و بلافاصله وارد فاز صمیمیت میشوند و نسبت به هم احساس نزدیکی میکنند. این نوع از رابطه هم شکننده و آسیب زا است.
به طور کلی میتوان گفت، دو بستر اول برای ازدواج، مطمئنتر هستند. این بسیار مهم است که قبل از ازدواج باید طرف مقابل را بشناسی تا مجبور نشوی بعد از ازدواج او را بشناسی و بسیاری موارد پیش آمده باعث پشیمانیت میشود. افراد باید به بستر شناخت مطمئنی از هم برسند.
اما در مورد دوستیهای پیش از ازدواج، دو شکل از رابطه در این گونه موارد وجود دارد؛ دوستی معمولی پسر و دختر و دوستیای که در رابطه یک زندگی جدی را با هم تجربه میکنند که این میتواند آسیب زا باشد و قطعا هم دردسرآفرین است.
سوالی که اینجا پیش میآید این است که روابط پیش از ازدواج تا چه حد میتواند زندگی زناشویی افراد را تهدید کند. باید به این نکته توجه داشت که چیزی را نگفتن، دروغ گفتن نیست. لزومی ندارد دختر و پسر ریزترین مسائل را برای هم بازگو کنند چرا که بعدا از مسائلی که دیگر تمام شده، علیهشان استفاده میشود.
درست است که باید طرف مقابل را شناخت اما پس از اینکه شناخت درست پیدا کردیم و پس از ازدواج، دیگر نباید کنکاش کنیم. هر شناختی که میخواهیم پیدا کنیم، مربوط به پیش از ازدواج است تا بعد از آن نخواهیم پشیمان شویم. یکی از خطاهای پس از ازدواج این است که بخواهیم جزئیات روابط پیش از ازدواج را پرس و جو کنیم.